مستــــنادر

گروه مستند شهید نادر مهدوی . دانشگاه صنعتی مالک اشتر

مستــــنادر

گروه مستند شهید نادر مهدوی . دانشگاه صنعتی مالک اشتر

حاشا که بسیجی میدان را خالی کند!

چهارشنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۲، ۱۲:۲۵ ق.ظ

شهید همت :
"زمان بازرگان به ما بر چسب چریک زدند، زمان بنی صدر هم برچسب منافق! الان هم بر چسب خشک مقدسی و تحجر. هر قدمی که در راه خدا و بندگان مستضعف او برداشتیم، برچسب بارانمان کردند. حالا روزی ده برچسب دشت می‌کنیم، اما بسیجیان دلسرد نباشید.حاشا که بچه بسیجی میدان را خالی کند."
موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۲/۱۱/۱۶
بانو

نظرات  (۴)

به راستی که مخففت "ماه" میشود...."محمد ابراهیم همت"
۱۶ بهمن ۹۲ ، ۱۴:۰۷ حسین قائمیان
به قول امام :
"امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار، و جنگ پابرهنه‏‌ها و مرفهین بى‏درد شروع شده است. و من دست و بازوى همه عزیزانى که در سراسر جهان کوله بار مبارزه را بر دوش گرفته‏‌اند و عزم جهاد در راه خدا و اعتلاى عزت مسلمین را نموده‏‌اند مى‏‌بوسم."

روزگاری شهر ما ویران نبود .................دین فر وشی اینقدر ارزان نبود
مرجعیت مظهر تکریم بود ...................حکم او عالمی را تسلیم بود 
یک سخن بود و هزاران مشتری............ ان هم از لوث قرائت ها بری 
وای که در سالهای سیاه دوهزار............کار فرهنگی شده پخش نوار 
پشت پا بر دین زدن ازادگیست ............. حرف حق گفتن عقب افتادگیست 
اخر ای پرده نشین فاطمه.................. تو برس بر داد دین فاطمه 
بی تو دلهامان به جان امد بیا............... کاردها بر استخوان امد بیا 
گوش کن اینک نوای جنگ را ............... قصه ای از شهر بعد از جنگ را 
قصه ای پرسوز تاب و التهاب................ قصه ای تلخ و سراسر اضطراب 
شهر ما شب های خیبر یاد داشت......... رمز یا زهرا وحیدر یاد داشت 
شهر ما همت درونه سینه داشت.......... با شهادت انس از دیرینه داشت 
شهر ما روح خدا در دست داشت.......... صد هزاران عاشق سرمست داشت 
ناگهان این شهر ما بی درد شد ........... اتش غیرت درونش سرد شد 
حال راز ها در شهر قصه چپ شد.... .... پوشش خاکی لباس رپ شد 
دیگر از جبه در ین جا رنگیست............. دیگر ان حال و هوای جنگ نیست 
جبهه و یاران من گم گشته اند............. غرق در نسیان مردم گشته اند 
پس چه شد یاد پرستوهای جنگ؟........ یاد جبهه یاد ان خونین تفنگ 
شهر من حجب و حیایت پس چه شد ..... ناله مهدی بیایت پس چه شد 
ای جماعت ناله ام را بشنوید.............. درد چندین ساله ام را بشنوید 
بنگرید این لکه های ننگ را................ فتنه های شهر بعد از جنگ را 
عدوها با نامتان نان می خورن............. ای شهیدان خو نتان را می خورن 
جنگ رفت و شهر ما تاریک شد........... راه وصل عاشقان باریک شد 
همانانی که رنگ ریا می زنن.............. و بر سینه سنگ خدا میزنند 
به یک چک رشوه خور میشوند........... به یک حکم مسئول کل میشوند 
از اینها بپرسید که مهران کجاست......... شلمچه حلبچه فاو و مریوان کجاست؟ 
از اینها بپرسید همت کیست ؟........... از این ها بپرسید باکری که بود ؟
این از این ها بپرسید که بابایی که بود...... رجایی حسنپور اللهیاری که بود ؟ 
کسی فکر گلهای این باغ نیست........... کسی مثل ان روزهای داغ نیست 
همه ناگهان عافیت خو شدند............... و یک شب از این روبه ان رو شدند
کسی بر شهیدان سلامی نگفت.......... رضای خدا را کلامی نگفت 
بیایید تجدید پیمان کنیم.................... نگاهی به قبر شهیدان کنیم !!
 
 
وصیت نامه شهید محمدابراهیم همت:
خویشتن را در قفس محبوس می بینم و می خواهم از قفس به درآیم.سیم های خاردارمانعند.من از دنیای ظاهر فریب مادیات و همه آنچه از خدا باز م می داردمتنفرم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی